-
دردسرهای رفتن به کافی شاپ پنج ستاره . . . . .
چهارشنبه 28 تیر 1391 18:51
س: چه میل دارید؟ آب میوه؟ سودا؟ شکلات؟ مایلو (شیر شکلات)؟ یا قهوه؟ ج: لطفا یک چای س: چای سیلان؟ چای گیاهی؟ چای بوش؟ چای بوش و عسل؟ چای سرد یا چای سبز؟ ج: سیلان لطفا س: چه جور میل دارید؟ با شیر یا بدون شیر؟ ج: با شیر لطفا س: شیر؟ پودر شیر یا شیر غلیظ شده؟ ج: شیر لطفا س: شیر بز، شیر شتر یا شیر گاو؟ ج: لطفا شیر گاو. س:...
-
کلاهبرداری موبایلی . . . .
سهشنبه 27 تیر 1391 16:33
در صورتیکه با تلفن همراه شما تماسی بر قرار شد و درآن شخص یا اشخاصی ادعا نمودند که از مهندسین شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و از شما تقاضا نمودند که هر عددی را شماره گیری کنید بدون هیچ گونه شماره گیری فورا تماس را قطع کنید چون شرکتی جعلی از این طریق به سیم کارت شما دسترسی خواهد یافت و از طریق خط شما...
-
خدایا دوستت دارم . . . !!!
سهشنبه 27 تیر 1391 13:41
خدایا دوستت دارم... هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !! خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست ! خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ، خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند. خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد. خدا...
-
زنها بهترین دکتر هستند . . . !!!
سهشنبه 27 تیر 1391 13:22
زنه شوهرشو میبره دکتر..! دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه. باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش فراهم بشه و برای 1 سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن. تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟ زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی...
-
از هر دری . . . . . . .
یکشنبه 11 تیر 1391 17:59
آدمیزاد بی غذا ، دو ماه دوام می آورد / بی آب ، دو هفته / بی هوا ، چند دققه / بی"وجـــدان"، خـیلی ................. متاسفانه خیلی ... بعضی وقتا که میبینم هیچ غلطی نمیتونم بکنم ، یاد این میفتم که آمریکا هم از همین جا شروع کرد ، دلم یه کم آروم میشه....! به جـــــــــــــــان خودم...به رووح خودش قسم اگه خود امام...
-
. . . . انواع ازدواج . . . .
یکشنبه 11 تیر 1391 17:36
* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است. * ازدواج مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری می گیرد. * ازدواج موجه: مردی که از زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، برای ازدواج بعدی اش اقدام می کند. * ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش...
-
زود قضاوت نکنیم . . . . !!!!
یکشنبه 11 تیر 1391 17:28
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد, او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی...
-
خیلی مهم . . . خیلی مهم . . . ایدز . . .
دوشنبه 22 خرداد 1391 11:55
چند وقت پیش در یک سالن سینما خانمی احساس کرد شئ نوک تیزی از صندلی به بدن او فرو رفت وقتی که بلند شد تا ببیند چه بوده دید یک سوزنی است که یک یادداشت کوچک هم به آن چسبیده و روی آن نوشته شده: " شما هم به ویروس ایدز مبتلا شدید" مرکز کنترل بیماریها در پاریس موارد مشابه زیادی را اخیراً در شهرهای دیگر نیز گزارش...
-
طمع . . . . .
دوشنبه 22 خرداد 1391 11:54
یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟" خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد!...
-
آیا عقب ماندگی زیر پوست مملکت من است ؟؟؟؟!!!!
دوشنبه 22 خرداد 1391 11:40
زکریای رازی آمد و رفت! انیشتین آمد و رفت! فروید آمد و رفت ! استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفتاما هنوز در همسایگی ما مادری اسپند دود می کند ! پدری گوسفند می کشد ! با درود دختری طالع بینی می خواند که شوهرش باید متولد چه ماهی باشد ! پسری پشت ماشینش می نویسد: بیمه قمر بنی هاشم ! هنوز برای ازدواج...
-
پدر آمرزی . . . .
دوشنبه 22 خرداد 1391 11:36
در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند خویش می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها، به لعنت خلق گرفتار! در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم، من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت. پدر مُرد و پسر چندی...
-
خنده . . . خنده . . . خنده . . .
دوشنبه 22 خرداد 1391 11:30
به خدا سوگند... اگر " لیوان شیشه ای " را در دست راستم و " لیوان یک بار مصرف " را در دست چپم بگذارند... باز در یخچال را باز می کنم و با شیشه آب می خورم!! ***************** یکی دکتر میشه.. یکی مهندس میشه.. . . . . منم درس عبرت شدم برا بقیه!!! ***************** میازار موری که دانه کش است! در مورد...
-
شعر آهنگ Do You Remember از Jay Sean
جمعه 5 خرداد 1391 22:27
Do You Remember Hey! Jay Sean Yeah! Sean Paul Let’s go ahh! This one right here is for all the ladies Ladies who want to take it back (i don’t know what Sean Paul said) Holler at them Jay I’ve been thinking about you And how we used to be then Back when we didn’t have to live we could start again There’s nothing left...
-
.....Blue Band .....
جمعه 5 خرداد 1391 22:15
سلام . امروز اومدم که چند تا عکس از گروه موسیقی که خیلی بهشون علاقه دارو واستون بذارم. دوست دارم نظرات شما رو هم در مورد این گروه بدونم. اسم این گروه Blue هستش. Antony Costa به ترتیب از راست به چپ : Lee Ryan ; Antony Costa ; Simon Webbe ; Duncan James این هم یکی از شعرای آهنگاشون به اسم One Love که من عاشقشم. Normal 0...
-
دوستت دارم . . . . . . .
جمعه 5 خرداد 1391 21:33
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... ---------------------lllllllllllll--------------------- وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی...
-
زیباترین قسم
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 10:02
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز. سهراب سپهری
-
مربی کودکستان . . . . .
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 09:56
خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد میخواست چکمه های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت بعد از کلی فشار...و خم و راست شدن، بچه رو بغل میکنه و میذاره روی میز، بعد روی زمین بلاخره باهزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه میکنه و یه نفس راحت میکشه که ... هنوز آخیش گفتن تموم نشده که بچه...
-
یه کم خنده . . . . .
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 09:52
تجسم کنید !! تو یه روز سرد پیجامه گرمت رو می پوشی و میپری تو تختت، بالش رو درست می کنی، پتو رو می کشی رو خودت، خودت رو اینورو اونور می کنی، یکمم خودت رو می کشی، حسابی که گرم شدی چشاتو میبندی که بخوابی.... یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!! هروقت پیش خودت گفتی این دیگه با بقیه فرق داره بدون اونم پیش...
-
آیا ارزشش را داشت ........؟؟؟؟؟؟
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 09:38
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند. مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این...
-
سه گانه های زندگی . . . . .. .
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 09:31
سه چیز در زندگی پایدار نیستند رویاها موفقیت ها شانس سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند زمان کلمات موقعیت سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند الکل غرور عصبانیت سه چیز انسانها رو می سازند کار سخت صدق و صفا تعهد سه چیز در زندگی خیلی با ارزش هستند عشق اعتماد به نفس دوستان سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند آرامش...
-
چند SMS قشنگ . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:33
جدیدترین اس ام اس عاشقانه غضنفر به نامزدش: جاروبرقیتم آشغال..!!! توی اردبیل ، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه به تمام کسایی که اسمشون میلاد بود جایزه دادن!!! یارو داشت رادیو قرآن گوش میداد ، برق میره . رادیو رو می بوسه میزاره روی طاقچه..!!! از یارو می پرسن "دگرگونی" یعنی چی؟ میگه یعنی این گونی نه ، یک گونی دیگه...
-
شادی ...........
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:25
پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟ گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟ گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟ گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای گفت : هم از باده خور بیزار و هم از باده ام گفت : از...
-
خداحافظی به سبک ایرانی . . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:21
تو مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشستیم شروع میشه و تا چشم کار میکنه، تا جایی که همدیگه رو اندازه یه مورچه می بینیم، ادامه پیدا میکنه: خب احمد آقا ، صغرا خانم! “خیلی زحمت دادیم، با اجازه تون از حضورتون مرخص میشیم.” با گفتن یه همچین جمله ای، تراژدی سریال یانگوم وار...
-
قیمت مغز . .. . . . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:19
بالاخره دکتر وارد شد ، با نگاهی خسته ، ناراحت و جدی . دکتر در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم , تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه ." "این عمل ، کاملا در مرحله أزمایش ، ریسکی و خطرناکه ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود...
-
........Pa Na Pa ...................
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:15
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن پارتی بودیم ... ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن...
-
نگاه به دنیا . . . . . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:10
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس...
-
آن بالا که بودم .............
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:07
آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود. اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا داشته باشیم. با یک کوروت کروکی جگری. تنها اشکال اش این بود که زنم در چهل و سه سالگی سرطان سینه میگرفت. قبول نکردم. راست اش تحمل اش را نداشتم. بعد موقعیت دیگری پیشنهاد کردند : پاریس خودم...
-
چند سخن زیبا .................
سهشنبه 29 فروردین 1391 20:05
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند . . . کوروش کبیر . . درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند . . . . . نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم ، احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم ، فکر می کنیم . . . . . آخر سر، چیزی که به حساب می...
-
هدیه قلب . . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 19:54
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟ پسر: آره عزیز دلم دختر: منتظرم میمونی؟ پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند پسر: منتظرت میمونم عشقم دختر: خیلی دوستت دارم پسر: عاشقتم عزیزم ... بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را...
-
این بی دینان ژاپنی . . . . .
سهشنبه 29 فروردین 1391 19:41
این بیدینان ژاپنی بعد از آنکه خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند. چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه...