باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

قهرمانی تیم ملی والیبال کشورمان در آسیا . . . بچه ها متشکریم

دیگه واقعا نمیدونم چطوری باید خوشحالیمو بروز بدم. والیبالیستهای عزیزمون دیشب واقعا گل کاشتن. دمشون گرم.

از همینجا هم از بازیکنان عزیزمون و هم از مربی محشرمون آقای ولاسکو واقعا تشکر میکنم. ما به شما افتخار میکنیم.

بچه ها واقعا متشکریم






بهترین و زیباترین . . .

اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.

به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است.

ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.

پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت: ” مثل این که شما گل رز دوست دارید .

 فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم. به او خواهم گفت که این کا را کردم.”

دختر جوان گل ها را گرفت. پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد.

دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.

بهترین و زیباترین چیزهای دنیا را نه می توان دید و نه می توان لمس کرد ،

باید در درون احساسشان کرد.

با آرزوی موفقیت برای تیم ملی والیبال ایران

تا یک ساعت دیگه والیبالیستهای عزیزمون در مرحله نیمه نهایی قهرمانان آسیا به مصاف ژاپن میره. امیدوارم این بازی رو هم با اقتدار ببرن و به فینال برسن.

بچه ها  سربلند و پیروز باشید.



جشن مهرگان




مهرگان یا جشن مهر یکی از بزرگترین جشن‌های ایران است که در مهر روز از برج مهر برگزار می‌شود. «مهرگان» پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بوده‌است. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار می‌شود.
این جشن از روز شانزدهم مهر آغاز می‌شود و شش روز به طول می‌انجامد و در روز ۲۱ مهر به پایان می‌رسد. نخستین روز جشن رامهرگان عامه و اخرین روز جشن مهرگان خاصه نامیده می‌شود. در زمان ساسانیان بر این باور بودند که اهوره‌مزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان آفریده‌است و از دیر باز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر علیه ضحاک به پاخواست و فریدون بر اژی دهاک(ضحاک) غلبه کرد. مردم ایران از هزاره دوم پیش از میلاد آن را جشن می‌گیرند.مهرگان نیز همانند نوروز با مراسم خاص و آداب و رسوم ویژه برگزار می‌شود. مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمان شکنی و نامهربانی کردن است.فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت‌هایی است که به انسان ارزانی داشته و تحکیم دوستی و محبت میان انسانهاست.

امروزه مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی، در بین زرتشتیان یزد و کرمان و نیز " آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زرتشتی نشین یزد، برای ایزد مهر " برگزار میشود. تا سی سال پیش، زردشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ویژه، یادمان مردگان می‌پختند.

جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران، که در نیمهٔ اول مهرماه است، در برخی از سال‌ها در دهم یا شانزدهم مهر ( مهرگان ) برگزار می‌شد.

زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال آل احمد، با مهرگان هم پیوند می‌داند. صدرالدین عینی در یادداشت‌ها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد می‌کند که هر سال در ماه میزان برگزار می‌شد. جشنی که می‌تواند، با همهً دگرگونی‌ها، بازماندهً جشن مهرگان باشد.

برخی انجمن‌ها و نهادهای مردمی و غیردولتی نیز تلاش می‌کنند این جشن بزرگ را زنده گردانند.

حتی فردوسی نیز در شاهنامه در مورد مهرگان گفته است :
فریدون چو شد بر جهان کامکار         ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و تخت مهی         بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر ماه         به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از بدی         گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوری هـا بپرداخـتـنـد         به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد فرزانگان، شادکام         گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی شاه نـَو         جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد         همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت         تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر         به کوش و به رنج ایچ منمای چهر




مهرگان بر همه ی ایرانیان پیروز باد

والیبال ایران . . . بر قله جهان . . .

دم برو بچه های والیبالمون گرم باز هم گل کاشتن و ما رو رو سفید کردن.


به امید قهرمانی دوباره در آسیا


بچه ها ما براتون دعا میکنیم.


خیلی دوستتون داریم.


تیم ملی والیبال

شهرام محمودی

ولاسکو و بچه ها

کاپیتان سعید معروف

آقا نگه دار . . .

یکی از دوستام تعریف می کرد : "با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم .یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی. خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی...رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت...! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!
 
نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!

یاد مدرسه بخیر . . .

اولین روز دبستان بازگرد

کودکیهای شاد و خندان بازگرد

درسهای سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پندآموز روباه و خروس

روبه مکار و دزد چاپلوس

با وجود سوز و سرمای شدید

ریزعلی پیراهن از تن میدریرد

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پر از تصمیم کبری میشدیم

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک میشدیم

لااقل یک روز کودک میشدیم


مهر بر همه ی بچه مدرسه ای های قدیم و جدید مبارک باد