باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

خدایا دوستت دارم . . . !!!

 خدایا دوستت دارم...
 هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !!
 خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !
 خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ، خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند.
 خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد.
 خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم" است !!
 خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو !!
 خدا کنار کودکی است که می خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !!
 خدا کنارساعت کوک شده ی توست، که می گذارد 5 دقیقه بیشتر بخوابی !!
 از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی ، از تولدت تا آن روبان مشکی ، چقدر خدا را دیدی ؟!
 خدا را 7 بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی ؟
 خدا همین جاست
 خدایا دوستت دارم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد