باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

پدر آمرزی . . . .

در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند خویش می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها، به لعنت خلق گرفتار!
در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم، من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت.
پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد. با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ، در ماتحت آنها چوبی طویل نیز فرو می برد ! مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که:
 خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم از خجالت مردگان بدر می آید !
و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است .
بقول مرحوم عمران صلاحی، (نقل قول از ابراهیم نبوی) حالا حکایت ماست، در این مرز پر گهر هر که بر مسندی می نشیند خلق الله باید پدر بیامرزی برای فرد رفته بگویند.
قصه قصه ی  ماست ........................................

خنده . . . خنده . . . خنده . . .

به خدا سوگند...
 
اگر " لیوان شیشه ای " را در دست راستم
 
و " لیوان یک بار مصرف " را در دست چپم بگذارند...
 
باز در یخچال را باز می کنم و با شیشه آب می خورم!!
*****************
یکی دکتر میشه..
یکی مهندس میشه..
.
.
.
.
منم درس عبرت شدم برا بقیه!!!
 
*****************
میازار موری که دانه کش است!

در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست فتوایی صادر نشده!

می توانید بیازارید...
 
*****************
گاهی باید دست از سرش برداری ...

و بجاش از پات ،

برای شوت کردنش استفاده کنی ... !
*****************
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم میکشیدیم رو تخته
 
فکر میکردیم خیلی تمیز شد
 
 
بعد که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم...!

الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
 
*****************
 
بعضیا دوستیشون مثل دوستی تام و جری می مونه ....

از صبح تا شب می زنن دهن همدیگرو سرویس می کنن ؛

ولی .... بدون هم نمیتونن زندگی کنن ... !!!
*****************
خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که اس ام اس 10 تومان بیشتر نیست
 
و به هر که بیشتر دوست میداری بیاموز
 
 
که ارزش یک دوست بیش از 10 تومان است !
*****************
 
این سوال مدتیه ذهنم رو به خودش مشغول کرده:
 
این عربها "چ" ندارن، چه طوری عطسه می‌کنن؟
*****************
 
کاش میشد هر شب از خودمون 1 سی سی خون بگیریم
 
بریزیم تو یه نعلبکی بذاریم کنار تخت!
 

که این پشه ها بشینن عین بچۀ آدم بخورن دست از سر ما بردارن!!
*****************
 
چند روز پیش به مادر بزرگم گفتم  بیا بریم فیس بوک یه کم حال کنیم .
 
گفت:من پام درد میکنه خودت برو .
 
امشب به بابا بزرگم میگم : اقا به مادر میگم نمیاد بریم فسک بوک عشقو حال کنیم.
 
میگه برو ماشینو روشن کن خودم باهات میام!!
 
*****************
چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من...
 
پیشی من..
 
وموشی و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد...

امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه...؟!

مـگـه جـفـتـشـون یـکـی نـیـسـتـن....؟
 
*****************
خدایا میگم، شما که که با یه سکه پنجاه تومنی، دفع هفتاد بَلا می کنی...
 
چقدر بدیم کلا بی خیال شی ؟!
 
*****************
 
هر چی بیشتر این ماهواره رو زیر و رو می کنم
 
بیشتر به این نتیجه میرسم که:
 
مدیونم اگه یه آلبوم ندم بیرون!!!
 
 
*****************
دلم میخواد راننده ماشین پلیس بشم
 
بلندگو بگیرم دستم بگم :
 
راننده پژو حرکت کن!
 
مگان!! سرت رو بنداز پایین ! مگه خودت خواهر مادر نداری !؟
 
ماکسیمای مشکی ؟ شیطون دخترای قشنگی سوار کردی!؟
 
206 صندوق دار آهنگت خیلی قدیمیه...عوضش کن... !؟
 
...بنز مشکی ... بنننننننز ... فخر می فروشی ?!! بزن بغل !
 
*****************
 
 
تا وقتی‌ فیسبوکو کشف نکرده بودم:
.
.
.


.
.
.
.
.
.
.
.
نمیدونستم شمال تهران اینقدر جمیعت داره...

دانشگاه شریف و تهران این همه دانشجودارن...

همه هم حداقل ۳ تا زبان بلدن...

همه اروپا دیده و خارج رفته ان...

تازه یک سوم جمعیت تو فیس بوک مدل هستند...

یک سوم دیگه هنرمند اعم از خواننده

موزیسین

شاعرند..

بقیه عکاسن!!!

شعر آهنگ Do You Remember از Jay Sean


Do You Remember

Hey! Jay Sean
Yeah! Sean Paul
Let’s go ahh!
This one right here is for all the ladies
Ladies who want to take it back
(i don’t know what Sean Paul said)
Holler at them Jay

I’ve been thinking about you
And how we used to be then
Back when we didn’t have to live we could start again

There’s nothing left to say
Don’t waste another day
Just you and me tonight
Everything will be okay
If it’s alright with you then it’s alright with me
Baby let’s take this time let’s make new memories

Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Let's bring it back (Bring it back!)
Let's bring it back (Bring it back!)
Let's bring it back (Bring it back!)
Let's bring it back (Bring it back!)
Let's bring it back

(Yo Jay Sing for these ladies!)

So long since you’ve been missing
It's good to see you again
How you how you doing
And how about we don’t let this happen again

There's nothing left to say
Don’t waste another day
Just you and me tonight
Everything will be okay
If it's alright with you then it’s alright with me
Baby let's take this time let’s make new memories

Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Let’s bring it back (Bring it back!)
Let’s bring it back (Bring it back!)
Let’s bring it back (Bring it back!)
Let’s bring it back (Bring it back!)

Yo ay girl yo bring it back to the time when you and me had just begun
When I was still your number one
Well it might seem far-fetched baby girl but it can’t be done
I’ve got this feeling fire blazing and it’s hot just like the sun
Know you feel it too my girl just freeze up and the …
(skipping so many lines can’t understand)
That’s what I heard that’s what I heard that’s what I heard word girl

There’s nothing left to say
Don’t waste another day
Just you and me tonight
Everything will be okay
If it’s alright with you then it’s alright with me
Baby let’s take this time let’s make new memories

Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Do you remember do you remember do you remember
All of the times we had
Let’s bring it back (Let’s bring it back)
Let’s bring it back (Bring it back)
Let’s bring it back (Let’s bring it back)
Let’s bring it back (Oh)
Let’s bring it back

.....Blue Band .....

سلام . امروز اومدم که چند تا عکس از گروه موسیقی که خیلی بهشون علاقه دارو واستون بذارم. دوست دارم نظرات شما رو هم در مورد این گروه بدونم. اسم این گروه Blue هستش.


Antony Costa





به ترتیب از راست به چپ : Lee Ryan ; Antony Costa ; Simon Webbe ; Duncan James










این هم یکی از شعرای آهنگاشون به اسم One Love که من عاشقشم.



One love

It's kinda funny how life can change
Can flip 180 in a matter of days
Sometimes love works in mysterious ways
One day you wake up gone without a trace

[bridge]
I refused to give up
I refused to give in
You're my everything
I don't wanna give up
I don't wanna give in, oh no
Everybody sings

[chorus]
One love - for the mother's pride
One love - for the times we cried
One love - gotta stay alive
I will survive
One love - for the city streets
One love - for the hip-hop beats
One love, Oh I do believe
One love is all we need

Late at night I'm still wide awake
Feel this is far more than I can take
I thought my heart could never break
Now I know that's one big mistake

[bridge]

[chorus]

Baby, just love me love me love me
Baby, just hold me hold me hold me
Oh, love me love me love me, Oooh

[chorus]

دوستت دارم . . . . . . .

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها به بچه مون کمک کنی

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

---------------------lllllllllllll---------------------

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری

---------------------lllllllllllll---------------------

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی،

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

زیباترین قسم

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
                      

سهراب سپهری                                 

مربی کودکستان . . . . .

خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد میخواست چکمه های
یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت بعد از کلی فشار...و خم و راست شدن،
بچه رو بغل میکنه و میذاره روی میز، بعد روی زمین بلاخره باهزار جابجایی و فشار چکمه ها
 رو  پای بچه میکنه و یه نفس راحت میکشه که ...
هنوز آخیش گفتن تموم نشده که بچه میگه این چکمه ها لنگه به لنگه است .
خانم ناچار با هزار بار فشار و اینور و اونور شدن و مواظب باشه که بچه نیفته هرچه تونست کشید
تا بلاخره بوتهای تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآورد .
 گفت ای بابا و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه
ولی با چه زحمتی که بوت ها به پای بچه نمیرفتن و با فشار زیاد بلاخره موفق شد که بوت ها رو  پای این کوچولو بکنه
که بچه میگه این بوتها مال من نیست.
خانم جوان با یه بازدم طولانی و کله تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبانگیرش شده. با خستگی تمام نگاهی به بچه انداخت و گفت آخه چی بهت بگم. دوباره با زحمت بیشتر این بوت های بسیار تنگ رو در آورد.
وقتی تمام شد پرسید خب حالا بوت های تو کدومه؟ بچه گفت همین ها بوت های برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره میتونم پام کنم....
مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره این بوتهایی رو که به پای این بچه نمیرفت به پای اون کرد یک آه طولانی کشید وبعد گفت
 خب حالا دستکشهات کجان؟
توی جیبت که نیستن. بچه گفت توی بوتهام بودن دیگه!!!!!!!!!!

یه کم خنده . . . . .

تجسم کنید !!
تو یه روز سرد
پیجامه گرمت رو می پوشی و میپری تو تختت،
بالش رو درست می کنی، پتو رو می کشی رو خودت، خودت رو اینورو اونور می کنی، یکمم خودت رو می کشی، حسابی که گرم شدی چشاتو میبندی که بخوابی....
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!! 
 
 
 هروقت پیش خودت گفتی این دیگه با بقیه فرق داره بدون اونم پیش خودش گفته اینم یه خریه مثل بقیه..!! 
 
 
ناخن مصنوعی، مژه مصنوعی، مـوی سر مصنوعی، دماغ عملی، گونه ها تزریقی، لب ها تزریقی، ابروها تاتوی، رنگ پوست غیر واقعی و….
اما هنوز بانوهای دوست داشتنی ولی غیرقابل تحمل! در شگفت و شکایتند که چرا "مرد واقعی" پیدا نمی شود!....؟
 
 
دخترای عزیزی که میگن پسرا همه مثله همن.....کسی مجبورتون نکرده بود همه رو امتحان کنین
 
 
دختره 4000تا دوست تو صفحه فیس بوکش داره که 3990 تاش پسرن..
( مدلای مختلف کچل کوتوله چاق لاغر یه وری)
بعد تو پروفایلش نوشته:
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگردم
.... فکر کنم فقط پی "شبنم" نمیگرده..لامصب
 
 
چیزی لذت بخش تر از زدنِ بچه مهمون، دور از چش ننه باباش نیست
 
 
خدایا لطفا برو و به بعضی از آنهاییکه ایمان آورده اند یادآوری کن که تو خدا هستی نه آنها !!
 
 
راز موفقیت چیست؟ "تصمیم گیری درست".
تصمیم گیری درست از چه ناشی میشود؟ "از تجربه"
تجربه از چه بدست می آید؟ "از تصمیم گیری های غلط !!   کیف کردی
 
 
اینایی که همیشه کلید دارن اما زنگ میزنن آسایش آدمو بهم میزنن همونائین که هر سری میرن حموم میگن حوله !!!!!!!

آیا ارزشش را داشت ........؟؟؟؟؟؟

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.
مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟ دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی.
 حرف های مافوق اثری نداشت و ... سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند. افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی.
سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت.
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت:
 جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی

سه گانه های زندگی . . . . .. .

سه چیز در زندگی پایدار نیستند
رویاها

موفقیت ها

شانس

سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند

زمان

کلمات

موقعیت

سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند

الکل

غرور


عصبانیت

سه چیز انسانها رو می سازند

کار سخت

صدق و صفا

تعهد

سه چیز در زندگی خیلی با ارزش هستند

عشق

اعتماد به نفس

دوستان

سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند

آرامش

امید

صداقت