باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

باران خورشید

مرداب به رود گفت:چه کردی که زلالی....؟ جواب داد گذشتم

. . . لکنت زبان . . .

 *طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن**!*
*میگه:اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده**!*
*
یه آمبولانس میفرررررستین؟!
**
...طرف میگه: آدرستون؟!
**
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ..!
**
... ... ... طرف میگه : ظفر منظورته ؟
**
میگه: نننننننـــنه!
**
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
*
*۲**هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟*
*
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظظ..!
**
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
**
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
*
*۳**! **ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه**:*
*
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یه
آمبولانس بببفرستیییین!
**
طرف میگه :آدرستون؟!
**
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ..!
**
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
**
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
**
آآآآررره کککککثافت
**
ککشووووندم آورددددمش ظفر ببییییا بببرش !!!
*